زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

5ماهه می شوی

فرشته کوچولوی من پنج ماهگیت مبارک عزیزم پنج ماهگی تو مصادف شده است با روز ازدواج حضرت علی(ع) و فاطمه(س) که هر دو را بهت تبریک می گویم. یادش به خیر تو پارسال این موقع تازه یک ماه بود که حضورت را اعلام کرده بودی و من از این که تو در شکمم بودی همش استرس داشتم که نکنه خدایی نکرده........ولی خدا را شکر امسال شدی فرشته ناز مامانی و بابا عاشقتیم و بدون تو زندگی برامون هیچ معنایی نداره. اصلا باورم نمی شه که پنج ماهه تو در کنار ما هستی از بس با اومدن تو هر روزمان شیرین تر از دیروزه زود می گذره. ان شاالله همیشه صحیح و سالم باشی و تولد 1200 ماهگیت را برات جشن بگیریم. زندگـــ ـــــــ ـــــــی بی تو هرگ...
26 مهر 1391

29 ذی القعده 1433

سلام به فرشته کوچولوی مامان شهادت مظلومانه جوانترین شمع هدایت و نهمین بحر کرامت، بر تو و مسلمانان جهان تسلیت و تعزیت باد...     مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت  / آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت می خواست که فریاد کند تشنه لبم  / از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت . .     ...
25 مهر 1391

کودکی

این مطلب جالب را چند وقت پیش تو یکی از وبلاگها خوندم خیلی دوستش داشتم و به نظرم عالی بود تصمیم گرفتم برای تو هم بنویسم گل همیشه بهارم.   كودكي كه آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسيد: مي گويند فردا شما مرا به زمين مي فرستيد، اما من به اين كوچكي و بدون هيچ كمكي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد:در ميان تعداد بسياري از فرشتگان، من يكي را براي تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداري خواهد كرد.  اما كودك هنوز اطمينان نداشت كه مي خواهد برود يا نه: - اما اينجا در بهشت، من هيچ كاري جز خنديدن و آواز خواندن ندارم و اين ها براي شادي من كافي هستند. &n...
22 مهر 1391

شکار لحظه ها

اینجا اصفهان ساعت 5 بعداز ظهر یک شنبه 16/7/91 تو الان در خواب ناز بودی که یک مرتبه دیدم برای اولین بار اینطوری خوابیدی و تلاش می کنی تا دوباره به حالت اولیه بخوابی ولی نتوانستی و من بهت کمک کردم.     ...
16 مهر 1391

روز جهانی کودک

  روز 16 مهر برابر با 8 اکتبر، روز جهانی کودک است .روز بین المللی کودک اگرچه همان گونه که گفته شد، ریشه در فرهنگ کلیسایی امریکای سده نوزدهم دارد، اما به سبب حرکت های انسان دوستانه کاردار چین در همین زمان کم کم بین نیروهای سوسیالیست و انقلابی به عنوان روزی که نمادی از توجه به کودکان محروم بود مورد توجه قرار گرفت و به گاهشمار بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای سوسیالستی آن زمان یا کشورهای سوسیالستی کنونی مانند چین افزوده شد. تصمیم به بین المللی بودن این روز هم در سال ۱۹۴۹ در  نشست زنان دموكرات كه در مسكو برگزار شده بود،‌ گرفته  و روز یك ژوئن به نام روز كودك نام گذاری شد. از آن پس در برخی از كشورها به ویژه كشورهای سوسی...
16 مهر 1391

ثنا در مراسم آشپزون

14/7/91 سلام به زیبای خفته دختر گلم روز چهارشنبه پسر عمه زهره(دایی سید رضا) اومد دنبالمون و با هم دیگه رفتیم خانه عمه زهره سبزی پاک کنیم برای پختن اش رشته معافیت دایی سید رضا تا شب خونشون بودیم بابایی اومد دنبالمون وچون سبزیها زیاد بود و زود تمام نشد پختن آش موکول شد به فردا. دیروز روز پنج شنبه دایی سید وحید اومد دنبالمون تا برویم و نظاره گر آش پختن باشیم.چون تو که اصلا نمی گذاشتی که من کمک کنم.بچه ها باهات بازی می کردند و من هم مواظب بچه ها که تو را اذیت نکنند.تو را گذاشتند عقب ماشین اسباب بازی تو هم خوشحال بودی.   خلاصه بعد از دو روز آش پخته شد و همه از خوردن ان لذت بردند.من و تو هم ساعت 9 شب به همراه دایی سید ...
14 مهر 1391

داستان خدا و بنده

خدا و بنده: خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است. بنده: خدایا !خسته ام!نمی توانم. خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان. بنده: خدایا !خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم. خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان بنده: خدایا سه رکعت زیاد است خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان بنده: خدایا !امروز خیلی خسته ام!آیا راه دیگری ندارد؟ خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد! خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله بنده: ...
9 مهر 1391

تولد امام رضا علیه السلام

دختر عزیزم امروز روز بسیار بزرگی است.و مسلمانان جهان خوشحال هستند و بیشتر انها برای زیارت اقا امام رضا به مشهد و رضا می روند.ان شاالله امام رضا ما را هم دعوت کنه.یا ضامن اهو ضامن ما هم باش.  یا امام رضا تمام مریض ها را شفا بده.مخصوصا نی نی های عزیز مریض را. امیــــــــــــــــــــــــــــــــــن یا رب العالمیـــــــــــــــــــــــــــــــــــن     دلبری دارم که از صاحب دلان دل می برد غمزه ای مشکل گشا دارد که مشکل می برد گر نقاب از چهره گیرد آن نگار نازنین پرتو رخساره اش دلهای مایل می برد حق معرفتی به هر نگاهم داده در حلقه‌ی عشق خویش راهم داده این ها همه علتش فقط ی...
7 مهر 1391

دوست مامان

٣/٧/٩١ سلام نانازامیدوارم همیشه تو و نی نی ها صحیح وسالم باشید. امروز بعداز ظهر قراره که دوست مامانی بیاد و تو را ببینه،برای همین از صبح پا شدم و یکم تمیز کاری کردم.تو هم خواب بودی. ساعت 4 بعد از ظهر دوستم تشریف اوردند.تو هم خوش اخلاق بودی وبه نگار و ارین نگاه می کردی ارین که علاقه خاصی نسبت به کالسکه شما داشت،از اول تا اخر با اون بازی می کرد.اخرش هم با کالسکه حاضر شد عکس بگیرد. تو هم برای اولین بارهمین طور که تو رختخوابت دراز کشیده بودی و به ما نگاه می کردی خوابت برد.الهی قربونت بشم. عکس «ادامه مطلب»  این لباس قشنگ را دوست مامانی برات اورده ثنا جون توی این عکس 4 ماه و 10 روزته. ...
6 مهر 1391

قهر و آشتی ثنا

5/7/91 چند روز پیش از خانه مادر جون که اومدیم خسته بودی و خوابت می امد.ولی برای اینکه باید ساعت 10شب داروی سرماخوردگی می خوردی با بابایی تصمیم گرفتیم یه نیم ساعتی باهات بازی کنیم تا خوابت نبره. بابایی تو را با خودش برد پایین پیش مامان جون و چون خسته بودی شروع کردی به گریه کردن و وقتی خواستیم دارو را بهت بدهیم نمی خوردی من هم یکم بهت شیر دادم تا ارام شدی بابایی دارو را با قطره چکان کم کم بهت داد ولی تو باز هم گریه می کردی از همون شب تو با بابایی قهر کردی.چون بهت دارو داد. هرچه این چند روز بابایی با تو حرف می زد می گفت ثنا جونم بابایی،عزیزم تو اصلا نگاهش نمی کردی،نمی خندیدی.خلاصه امشب قرار بود بابایی که از سر کار اومد بریم و...
6 مهر 1391
1